محورهای توسعه پایدار بر محور انسانها و هماهنگ با طبیعت شکل می گیردو توسعه حقی است که باید به صورت مساوی، نسلهای کنونی و آینده را زیر پوشش قرار دهد . انسان عامل توسعه پایدار و تعلیم وتربیت ابزار این توسعه است در پاسخ به این سوال که چگونه می توان انسان را بعنوان مبنای توسعه مورد توجه قرار داد؟ و از چه سنی باید آغاز کرد ؟ بررسی های همه جانبه در جهان نشان می دهد عامل توسعه پایدار تربیت اوان کودکی است . داگلاس نورث نوبلیست اقتصادی معتقداست برای درک اینکه چه جامعه ای در آینده به توسعه دست پیدا می کند به جای بررسی فناوری های آن جامعه که از ظواهر توسعه است باید میزان خلاقیت، پرسشگری، تحرک، روحیه کار جمعی و تنوع طلبی کودکان آن کشور راسنجید .
تجربیات و بررسیهای روان شناختی و تربیتی نیز حاکیست که سالهای اولیه زندگی کودکان نقش اساسی در رشد و پرورش آنان ایفا مینماید.چراکه ۸۰ درصد شخصیت کودک، پایه های اولیه اعتماد به نفس،مسئولیت پذیری و استقلال و خلاقیت کودکان، ظرف ۶ سال اولیه حیات او شکل میگیرد . براین اساس آموزش و پرورش پیش دبستانی از اهمیت ویژه ای برخورداست.اما این اهمیت و جایگاه وضروت آموزش های پیش دبستان ما را از توجه به شیوه های آموزش و متولیان آموزش مغفول گذاشته است.مغفولیتی که گاه این اهمیت و جایگاه تا حد ایجاد فرصت های شغلی – امر مطبوع و خوشایند دولتها- برای تحصیل کردگان بیکار با تنوع رشته های تحصیلی تنزل داده است.
باتوجه به بند ۲ سیاستهای کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش کشور ابلاغ شده از سوی مقام معظم رهبری،و بند ده، فصل ششم سند تحول بنیادین آموزشوپرورش که راهبردهای کلان آموزشی را برمیشمارد، آمده است: «…. ارتقای جایگاه نظام تعلیم و تربیت کشور بهعنوان مهمترین نهاد تربیت نیروی انسانی و مولد سرمایه اجتماعی و اعمال سیاستهای مصوب و هدایت و نظارت بر آن، از پیشدبستانی تا دانشگاه بهعنوان امر حاکمیتی* با توسعه مشارکت همگانی» است. با توجه به گزاره فوق آموزش امری حاکمیتی تلقی شده و امور حاکمیتی از آن دسته اموری هستند که قابل واگذاری به بخش غیردولتی نیستند.
با عنایت به اینکه در سند تحول بنیادین آموزش از دوره پیشدبستانی بهعنوان بخشی از نظام آموزشی عمومی یادشده، «دوره رسمی غیراجباری» خواندن پیشدبستانی به معنای دور زدن قانونی است. بنابراین جعل عنوان «غیراجباری» هیچ معنایی ندارد.
پیشدبستانی امری است که بهتازگی عمومیت پیداکرده است و بهنوعی امری مستحدثه است، بدین معنا که مفید بودن آن برای تقریباً همه خانوادهها مشهود بوده و رغبت والدین برای اینکه فرزندانشان را در این مراکز ثبتنام کنند، فراگیر شده است، پس منطقی است با توجه به روح حاکم بر اصل ۳۰ قانون اساسی -آموزش همگانی، بدون تبعیض، رایگان تا مقطعه متوسطه – این دوره باید منضم به دوران دبستان گردد.
مطابق اصل ۳۰ قانون اساسی، آموزش باید تا پایان دوران متوسطه رایگان باشد، از سوی دیگر هم در متن سند مذکور، آموزشوپرورش ازجمله پیشدبستانی جزئی از وظایف حاکمیتی قلمداد شده است(بنده ده از فصل ششم)، بنابراین اخذ شهریه اجباری به هر میزان مانع قانونی دارد.
ما بدون هر نوع تواضعی معترف هستیم که سیستم یا سیاست های طی شده کشورهای برتر آموزشی ، سالیان متمادی متحمل زحمات بی دریغی شده است و بد نیست از تجارب آنها بهره ببریم. یا همانند برخی از کشورها از جمله فرانسه و استرالیا و انگلیس ، سن آموزش ابتدائی را از 4 یا 5 سالگی آغاز کنیم یا با حذف دوره پیش دبستانی ، همانند کشورهای کانادا ، آلمان ، آمریکا ، ژاپن ، ترکیه و اندونزی سن آموزش ابتدائی را رسما 6 یا 7 سالگی بدانیم.
*ماده ۸ قانون مدیریت خدمات کشوری، اَعمال حاکمیتی را اینگونه تعریف میکند: «اموری است که تحقق آن موجب اقتدار و حاکمیت کشور است و منافع آن بدون محدودیت شامل همه اقشار جامعه گردیده و بهرهمندی از این نوع خدمات موجب محدودیت برای استفاده دیگران نمیشود
.